شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

جبهه

 نایت اسکیننایت اسکیننایت اسکین
نایت اسکیننایت اسکیننایت اسکین

 گوشش را گرفته بود و پیاده اش می کرد. گفت:

«بچه این دفعه چهارمه که پیاده ات می کنم، گفتم نمیشه بری.»

گریه می کرد، التماس می کرد، ولی فایده ای نداشت، یواشکی رفته بود.

از پنجره از سقف، هر دفعه هم پیاده اش کرده بودند.

خلاصه نگذاشتند، سوار قطار بشود. توی ایستگاه قم مامور

قطار صدایی شنیده بود، از زیر قطار، خم شده بود دیده بود

پسر نوجوانی به میله های قطار آویزان است با لباس های

پاره و دست و پای روغنی و خونی دیگر دلشان نیامد برش گردانند. 

منبع : سایت صبح


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد