حالی خراب
دلی نگران
روحی ویران از گناه
وعشقی که دراین نزدیکی است
سهراب میگفت لای شب بوهاست
ومن که باشم که بگویمش که کجاست
وعشق در همین نزدیکی است
رگی که از کنار گردنم میگذرد
خدایااینروزهااستخوان خیالم هم دردمی کشد
ببخشی مگر چه می شود یاغفارالذنوب
این بنده ات گنه کرده وخجالتش نده امشب
آدمی اگر از غیر هم خطایی دید باید
بپوشاند و نشان ندهد.
این کاررابکن تا خداهم خطای تورابپوشاند.
می گوید حالا که بنده ام خطای دیگران را
از غیر پوشاند من هم خطای او را می پوشانم .
... عفوش می کند و او را می بخشد .
┘◄ عارف ربانی، حاج محمد اسماعیل دولابی