شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

خورشید پشت ابر



کی می شود بیایی واز پشت ابرها

خورشید های تازه بیاری برای ما
آقا اگر نیایی وبالی نیاوری
از دست میرود سفر کربلای ما

هوای یار




دلم هوای تو کرده است با تمام وجود

تودرکدام دیاری توبا کدام بهار؟
تودر کجای زمینی چه دیر شد دیدار
نشان کوی تو پرسیم از کدامین یار؟

انتظار


اى کاش که انتظار معنى می شد

بى تابى جویبار معنى می شد
وقتى که سحر شکوفه صبح دمید
با آمدنت بهار معنى می شد

بهار



همیشه در سفری تو ، بهار وبرگ و بری تو

درخت بی ثمرم من ، خدا کند تو بیایی
غریب مانده ام اینجا ، غریب مثل پرستو
شکسته بال پر من ، خدا کند تو بیایی

اللهم عجل لولیک الفرج

چه باشم چه نباشم بهار در راه است
بهار همنفس ، ذوالفقار در راه است
نگاه منتظران ، عاشقانه می خواند
که آفتاب شب انتظار ، در راه است

مولای من

مولای من تو می آیی وهمه ستاره های آسمان و ماه درخشان

به سجده ات می آیند ، تومی آیی وبهار می شود دلهای خزان زده یمان ،

تو می آیی وهمه ی نیلوفرهای آبی شکوفه می کنند .

تو می آیی وغروب جمعه ها ، دیگر دلهایمان نمی گیرد.

شکوفه


شکــــــوفــه پاداش درختانـــی است
که سختی سرمای زمستان
را بــــــــه جان خـــــریده انـــــــد...

فصل امدن

ای که فصل آمدنت ، زیباترین فصل زندگانی است وحضورت،

گویاترین پیام آشنایی. ای که باب خدایی و واسطه فیض ،

دریای رحمتی و بی کران مهر. مارا دریاب! ما را دریاب که

خوب می دانیم این ماییم که در غفلت به سر می بریم،

در غیبت از خود و مولای عشق وشما حاضر ترین حاضرانید.

این ماییم که پرده غفلت و زنگار عصیان ، چون خاری در

چشمانمان غلتیده و مانع دیدار یارمان گشته است.