شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

اوخواهد امد


هجر جانکاهت به درازا کشید، چشم‏ها فرو خفتند،

جز چشمان شیداى شیفتگان، که در شب یلداى غیبت،

طلوع خورشید جهان آراى تو را مى‏جویند،

اى خورشید فروزان هستى،


همه چیز دست امام حسین است


باهم قرار گذاشتیم هر کسی شهید شد،
از اون طرف خبر بیاره.شهید که شد خوابشو دیدم.
داشت می رفت،باقسم حضرت زهرا(س)نگهش داشتم.
با گریه گفتم:«مگه قرار نبود هر کسی شهید شد
از اون طرف خبر بیاره»بالاخره حرف زد  گفت:
«مهدی اینجا قیامتیه!خیلی خبرهاس.جمعمون جمعه؛
ولی ظرفیت شما پایینه هرچی بگم متوجه نمی شید»گفتم :
«اندازه ظرفیت پایین من بگو»فکر کرد و گفت:«همین
 دیگه،امام حسین(ع)وسط می شینه ما هم
حلقه می زنیم دورش،»بهش گفتم:«چی کار کنم
 تا آقا من رو هم ببره.»نگاهم کرد و گفت:
«مهدی!همه چیز دست امام حسین (ع)همه
پرونده ها میاد زیر دست حضرت.آقا نگاه می کنه
 هر کسی رو که بخواد یه امضای سبز می زنه
 می برندش.برید دامن حضرت رو بگیرید.»
شهید جعفر لاله رزمنده تیپ110خاتم
الانبیاء(ص) تولد:تهران شهادت:25/11/1365
 عملیات نصر/ماووت عراق محل دفن:یکی از
 روستاهای اطراف دماوند راوی:مداح
 اهلبیت حاج مهدی سلحشور

السلام علیکم یا ایهـــــــ ـــا الشــــهداء المومنون


داشت نزدیک می شد به حرم شهدای گمنام محله اشان،
دوباره مثل همیشه دستش را برسینه ی خود نهاد تا بگوید:
السلام علیکم یا ایهـــــــ ـــا الشــــهداء المومنون...
نشد...
زبانش خوب جا نگرفت و
گفت:
السلام علیکم یا ایهــــــا الشاهدون...
یکــــــــ دفعه،
یادِ گناهانــــش
افتــــــ ـــــاد...