شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

قبض روح حضرت ابراهیم علیه السلام

از امیرالمؤمنین علی (ع) روایت است که فرمود: چون خداوند اراده فرمود پیامبرش حضرت ابراهیم خلیل را قبض روح کند، ملک الموت را به سوی او فرستاد. ملک الموت چون به ابراهیم رسید، عرض کرد: اَلسلام عَلیک یا ابراهیم!
ابراهیم (ع) گفت: وَ عَلیک السّلام یا مَلک المُوت، اداعٍ، اَم ناعٍ؟
بر تو سلام باد ای فرشته مرگ! آمدی به سوی پروردگارم بخوانی که به اختیار اجابت کنم، یا آن که خبر مرگ مرا آورده ای و باید به اجبار شربت مرگ را بنوشم؟
عزرائیل گفت: ای ابراهیم! آمده ام تو را به اختیار به سوی خدایت ببرم، پس دعوت خدایت را اجابت کن و تسلیم مرگ باش که خدایت تو را به سوی خود خوانده است.
پس ابراهیم گفت: آیا دیده ای دوست و یار مهربانی، یار مهربان خود را بمیراند؟ چگونه خداوند حاضر می شود خلیلش را که ابراهیم است بکشد؟
عزرائیل به سوی بارگاه الهی بازگشت و در مقابل او قرار گرفت و در بین دو دست جلال و جمال در مقام اطاعت و تسلیم درنگ کرد، و سپس عرضه داشت: ای پروردگار من! شنیدی آن چه را که یار مهربان و خلیلت ابراهیم گفت؟
خداوند جلّ جلاله به ملک الموت خطاب کرد: ای عزرائیل! به سوی ابراهیم رهسپار شو و به او بگو: آیا هیچ بنده ای را دیده ای که از دیدار یار و محبوبش گریزان باشد و از برخورد با او ناخرسند گردد؟ بلکه حبیب دوست دارد محبوب خود را ملاقات کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد