بعثی ها آقای ابوترابی را به شدت شکنجه کردند .
روز بعد ، نمایندگان صلیب سرخ وارد اردوگاه شدند .
بعثی ها نگران بودند که آقای ابوترابی موضوع را
به صلیبی ها بگوید . آثار شکنجه هم بر بدنش وجود داشت .
ایشان با صلیبی ها صحبت کرد ولی هیچ اشاره ای به
شکنجه شدنش نکرد . بعد از رفتن نمایندگان صلیب سرخ ،
فرمانده اردوگاه ، حاج آقا را خواست و پرسید
« می توانستی موضوع را به صلیبی ها بگویی ، چرا نگفتی؟ »
گفت « من هیچ وقت مسلمان را به غیر مسلمان نمی فروشم »
و اشاره به آیه ای از قرآن کرد. این برخورد سبب جلب
اعتماد واحترام افسر ها و نگهبان های عراقی نسبت به
آقای ابوترابی شد . حجت الاسلام سید علی اکبر ابو ترابی
منبع : برگرفته از کتاب
"به لطافت باران "، بیژن کیانی