شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

تاسوعا

الهی بحق عمه ی سادات

«عجل لولیک الفرج»


عصر تاسوعا

حضرت ابا عبداللّه الحسین صلوات اللّه علیه

جلوى خیمه نشسته بود و سر مبارک خود

را بر سر زانوهاى خود نهاده ،

تا قدرى استراحت نماید.

پس ناگهان حضرت زینب سلام الله علیها با شنیدن

صداى صیحه اسبان و هجوم دشمنان، نزدیک

برادرش امام حسین سلام الله علیها آمد

و به آن حضرت خطاب کرد و اظهار داشت :

اى برادر! آیا صداى اسبان را نمى شنوى،

که هجوم آورده اند؟!

پس امام حسین علیه السلام سر از زانوى خود

برداشت و ایستاد؛ و آن گاه برادر خود

حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام را

صدا کرد و فرمود: برادرجان عبّاس!

حرکت کن و به سوى مهاجمین برو؛ و

از ایشان بخواه که امشب را به

ما مهلت دهند، تا در این شب با

پروردگار متعال مناجات و راز و نیاز نمائیم .

خدا مى داند که من نماز و تلاوت قرآن،

همچنین مناجات و استغفار به درگاه

خداوند متعال را خیلى دوست دارم .

لذا حضرت اباالفضل علیه السلام 

از آن ها مهلت گرفت .

و در آن شب امام حسین علیه السلام و

دیگر اصحاب و یاران آن حضرت هر

کدام به نوعى مشغول عبادت و

استغفار و راز و نیاز با قاضى الحاجات شدند.


تلخیص از : مقتل خوارزمى : ج 2، ص 33،

تاریخ طبرى : ج 4، ص 344، مشیرالاحزان

: ص 72، بحارالانوار : ج 45، ص 47 - 57.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد