شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...
شـــهـــری درآســـمـــــان

شـــهـــری درآســـمـــــان

یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی ...

حدیث عشق و انتظار


شکوفه یادت بوی عشق می دهد 

و شمیم نامت بر دل و جان، حیات می دمد. 

هرگاه از شبستان دلم عطر یاد روح فزایت بر می خیزد، سبو سبو شراب محبت به کامم می ریزد. 

و چون ابر عنایتت بر کویر وجودم می بارد، بهار بهار غنچه عشق و امید می کارد. 

ای همه هستی ام! فرزانگان اهل معرفت، و ارجمندان کوی ولایت، برایمان گفته اند که تو مظهر تام و تمام حضرت کردگاری. 

و از این روی، یاد تو از یاد او جدا نیست، و ذکر تو مرآت ذکر ربوبی است. 

آنان گفته اند: هر که «تو» را یاد کند، در حقیقت با «جلوگاه همه خوبیها و کمالات حضرت حق » پیوند یافته و به سوی آینه «سماء و صفات خداوندی » شتافته است. 

مگر نه اینکه تویی «ذکرالله » یاد حضرت ودود؟ پس چه سان یاد تو یاد خدا نباشد؟ 

مگر نه اینکه تویی «وجه الله » و رخساره زیبای حضرت معبود؟ پس چگونه به یاد تو بودن، یاد الهی نباشد؟ 

مگر نه اینکه جمال جمیل جناب ربوبی از تو پیداست؟ پس چرا ذکر و یاد تو، ذکر و یاد معبود عالم نباشد؟ 

ای عزیزتر از جانم! 

کامم را از حلاوت این حلوای بهشتی شیرین کن و از آن به من هم بچشان! بیا و بر دلم بنشین و بر بلندی کرامتم بنشان. 

آری مولایم! 

هر که تو را در حرم دل راه دهد، به حریم خداوندی ره برد، از رذیلت وارهد، و به وادی فضیلت پا نهد. 

و این همه از برکات کوثر یاد توست. 

و امید از حضرت رب العباد، که این یاد، هرگز فراموشم مباد. آمین. 


پدیدآورنده: م یگانه

**************

اَللّهفمَّ کَما جَعَلْتََََ قَلْبی بفذفکْرفهف مَعْمفوراً فَاجْعَلْ سفلاحی بفنفصْرَتفهف مشهوراً:
(فرازی از دعای نماز سرداب امام عصر(ع)، مفاتیح‌الجنان)
بارالها، همان سان که دلم را به یاد مولایم آبادان ساختی، پس سلاحم را نیز برای یاریش از نیام برون آر.
٭ نکته‌ها:
1. دل و قلب را عمارت و حیاتی است که بدون آن، ویرانه و مرده است.
2. حیات دل و قلب، با (معرفت، محبت و) ذکر و یاد امام عصر(ع) است. (بفذفکرفهف)
3. این نعمت و موهبت بزرگی، تحفه‌ای ارزنده و توفیقی ارجمند است که حضرت حق عطا می‌کند و بدون لطف او، کسی را یارای رسیدن بدین مقصد عظیم، نیست. (جَعَلْتَ)
4. عشق و انتظار، حیات طیّبة انسانی و زندگی راستین آدمی است، و مکتب امامت و ولایت، مکتب زنده دلان و انسان‌های واقعی و بلند مرتبت است. راه زنده کردن دل، یاد و عشق و انتظار مولا صاحب‌الزمان است؛ دل را به او ده تا زنده شوی؛ محبت و یاد او «آب حیات» واقعی است. (معموراً)
5. عرفان و محبت و معنویت، بدون صلابت، مبارزه و شمشیر و قیام نیست؛ ظلم‌ستیزی و ظالم کوبی، ثمرة درخت ولایت است (حرف «فاء» در «فَاجْعَل»)
6. انسان منتظر، دستی به دعا و قرآن و عرفان دارد، و دستی به تیغ و سلاح مبارزه؛ هم آه دارد، هم آهن؛ هم بصیرت دارد، هم وسیلت؛ و بصیرتش را بر سلاحش حمل می‌کند.(کما)
7. اسلحه و شمشیر آن‌گاه ارزشمند است که در راه حق، برای دفاع از دین او و در جهت یاری ولّی خدا باشد. (بنصرته)
موعود


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد